۵ بیان مسئله برای رشته بازیگری – مقطع ارشد
۱) تأثیر تکنیکهای بازیگری مبتنی بر حافظهٔ احساسی بر کیفیت اجرای نقش در بازیگران جوان
با وجود اینکه تکنیکهای حافظه احساسی از پایههای سنتی متد اکتینگ هستند، هنوز در ایران پژوهش دقیقی درباره میزان اثر واقعی آنها بر کیفیت اجرای نقش وجود ندارد. برخی مدرسین آن را ضروری و برخی آن را محدودکننده میدانند. مشکل اصلی نبود دادههای علمی درباره کارایی این تکنیکها در میان بازیگران جوان ایرانی است. این پژوهش به دنبال بررسی دقیق تأثیر استفادهٔ کنترلشده از این تکنیکها بر کیفیت بازی، میزان تمرکز و عمق احساسی بازیگران است.
۲) چالشهای انتقال بدنیت تئاتر فیزیکال به بازیگری دوربین
امروزه بسیاری از بازیگران ایرانی از تئاتر فیزیکال به سینما ورود میکنند؛ اما نحوه تطبیق بدنیت اغراقنشده با دوربین کمتر مطالعه شده است. نبود آموزش نظاممند برای انتقال فیزیکالیته به مدیوم دوربین باعث کاهش کیفیت بازی شده است. این پژوهش مسئله «چگونگی سازگاری بدنیت فیزیکال با قاب و ریتم دوربین» را بررسی میکند.
۳) تأثیر تمرینات تنفسی و صداسازی بر کنترل بیان گفتاری در بازیگران
در آموزش بازیگری ایران، تمرینات صداسازی بیشتر سنتی است و کمتر بر مبنای پژوهشهای آکوستیکی و تنفسی طراحی شده. بسیاری از بازیگران با مشکلاتی چون خستگی صوتی، تکرار اشتباهات تنفسی و عدم وضوح بیان مواجهاند. این پژوهش مسئلهٔ «فقدان پروتکل علمی صداسازی مؤثر برای بازیگر ایرانی» را بررسی میکند.
۴) نقش بداههپردازی در افزایش خلاقیت بازیگر در فرایند کارگردانیهای مبتنی بر متن
متون کلاسیک و مدرن غالباً ساختارهای بسته دارند و کارگردانها اجازه بداههپردازی محدود میدهند. پرسش اصلی این است که «تا چه حد» و «با چه روشی» بداههپردازی میتواند خلاقیت بازیگران را افزایش دهد، بدون آنکه ساختار متن آسیب ببیند.
۵) بررسی اثرات اضطراب اجرا بر کیفیت بازیگری و راهکارهای کاهش آن
اضطراب صحنه یکی از رایجترین مشکلات بازیگران است. اما مطالعات علمی درباره رابطه میزان اضطراب با کیفیت اجرای نقش در ایران کم است. این پژوهش به بررسی عوامل، پیامدها و تکنیکهای کاهش اضطراب اجرا در میان بازیگران حرفهای و نیمهحرفهای میپردازد.
۵ بیان مسئله برای رشته بازیگری – مقطع دکتری (پیشرفته و مبتنی بر نظریه)
۱) تدوین الگوی بومی «بازیگری بینافرهنگی» در تئاتر ایران
جهانی شدن هنر اجرا باعث تعامل سبکهای بازیگری شده، اما ایران فاقد مدل نظری مشخص برای تلفیق تکنیکهای شرقی، ایرانی و غربی است. مسئله اصلی «نبود نظریه جامع بازیگری بینافرهنگی» و پیامدهای آموزشی و هنری آن است. پژوهش به دنبال ساخت مدل بومی مبتنی بر فرهنگ ایرانی است.
۲) بازتعریف «حضور صحنهای» در عصر بازیگری دیجیتال و واقعیت افزوده
با ورود فناوریهای VR/AR، نقش بدن و صدا در حضور صحنهای تغییر کرده است. هنوز نظریهای دقیق درباره «ماهیت حضور بازیگر» در اجراهای دیجیتالی وجود ندارد. مسئله این پژوهش بررسی دگرگونی مفهوم حضور، بدنیت و ارتباط بازیگر با مخاطب در صحنههای دیجیتال است.
۳) مطالعهٔ تطبیقی نظامهای آموزش بازیگری ایران با مدارس معتبر جهانی و ارائه مدل اصلاحی
نظام آموزش بازیگری ایران ترکیبی ناهمگون از متدهای سنتی و مدرن است و انسجام نظری ندارد. این پژوهش مسئله «فقدان نظام آموزشی ساختارمند» را با تحلیل تطبیقی استانیسلاوسکی، اکتینگ متد، گروتوفسکی، لابان و بازیگری ایرانی بررسی کرده و یک مدل اصلاحی ارائه میدهد.
۴) کنشگری اجتماعی بازیگر: تحلیل نقش بازیگران در شکلدهی به گفتمان فرهنگی
در دنیای امروز، بازیگران نهتنها هنرمند بلکه کنشگران فرهنگی هستند. مسئله، «چگونگی اثرگذاری بازیگران بر گفتمان عمومی» و تحلیل مکانیزمهای نمایشی و رسانهای تأثیرگذاری آنهاست. این پژوهش در مرز میان مطالعات تئاتر، جامعهشناسی هنر و ارتباطات قرار میگیرد.
۵) طراحی مدل علمی «روانفیزیک بازیگر» با هدف بهینهسازی تعامل ذهن، بدن و احساس
بیشتر نظریههای بازیگری یا روانشناختیاند (مثل متد اکتینگ) یا مبتنی بر بدن (مثل گروتوفسکی). اما مدل علمی که تعامل ذهن، بدن، حافظه، احساس و تکنیک را در یک چارچوب قابل اندازهگیری بررسی کند، وجود ندارد. مسئله پژوهش «تدوین نظریه یکپارچه روانفیزیک بازیگر» است که هم قابل آزمایش باشد و هم کاربرد آموزشی داشته باشد.

