نوشتن یک مقاله علمی که بتواند فراتر از مرزهای جامعه آکادمیک، مخاطبان گسترده‌تری را جذب کند، یکی از چالش‌های مهم در دنیای پژوهش معاصر است. در گذشته، ارتباطات علمی عمدتاً محدود به مجلات تخصصی و کنفرانس‌ها بود و هدف اصلی، تبادل دانش میان متخصصان یک حوزه خاص محسوب می‌شد. با این حال، در عصر اطلاعات و با افزایش دسترسی عمومی به منابع آنلاین، نیاز به انتقال یافته‌های علمی به زبانی قابل فهم برای عموم مردم بیش از پیش احساس می‌شود. این امر نه تنها به افزایش سواد علمی جامعه کمک می‌کند، بلکه می‌تواند منجر به حمایت بیشتر از پژوهش، تسهیل همکاری‌های بین‌رشته‌ای و حتی تأثیرگذاری مستقیم بر سیاست‌گذاری‌ها و نوآوری‌ها شود. دستیابی به این هدف مستلزم رویکردی متفاوت در نگارش است که ضمن حفظ دقت و اعتبار علمی، پیچیدگی‌های ذاتی تحقیقات را به نحوی ارائه دهد که برای غیرمتخصصان نیز قابل درک و جذاب باشد. (مورایرا, ۲۰۲۰)

یکی از اولین گام‌ها برای نوشتن مقاله‌ای با جذابیت گسترده، درک صحیح از مخاطب هدف است. مخاطب گسترده شامل طیف وسیعی از افراد با پیشینه‌های تحصیلی و علایق متفاوت است؛ از دانشجویان رشته‌های مرتبط، روزنامه‌نگاران علمی، معلمان، سیاست‌گذاران گرفته تا افراد کنجکاو در عموم جامعه. هر یک از این گروه‌ها ممکن است انگیزه‌ها و سطح دانش متفاوتی داشته باشند. بنابراین، نویسنده باید بتواند زبانی را انتخاب کند که برای این تنوع مخاطب قابل فهم باشد. این به معنای اجتناب از اصطلاحات فنی تخصصی یا حداقل توضیح واضح و ساده آن‌ها در اولین کاربرد است. همچنین، باید تلاش شود تا اهمیت و ارتباط موضوع پژوهش با زندگی روزمره یا مسائل اجتماعی و جهانی برجسته شود. این کار به خواننده کمک می‌کند تا دلیل اهمیت مطالعه و یافته‌های آن را درک کند و احساس کند که این دانش برای او نیز ارزشمند است. (ریبای, دابلدی, درای, سملر, و کانل, ۲۰۲۱)

انتخاب موضوع و زاویه دید مناسب نیز در جذابیت مقاله برای مخاطبان گسترده نقش حیاتی دارد. برخی موضوعات ذاتاً پتانسیل بیشتری برای جلب توجه عمومی دارند، مانند تحقیقات مرتبط با سلامت، محیط زیست، فناوری‌های جدید یا اکتشافات فضایی. با این حال، حتی در موضوعات به‌ظاهر خشک‌تر، می‌توان با انتخاب زاویه دیدی خلاقانه و مرتبط با دغدغه‌های عمومی، مقاله را جذاب کرد. به عنوان مثال، یک مقاله در حوزه فیزیک نظری می‌تواند به جای تمرکز صرف بر جزئیات فنی، بر پیامدهای فلسفی یا کاربردهای بالقوه آینده تمرکز کند. داستان‌سرایی علمی (science storytelling) یک ابزار قدرتمند در این زمینه است. ارائه پژوهش در قالب یک روایت که شامل سؤال اصلی، مسیر تحقیق، چالش‌ها، یافته‌های کلیدی و پیامدها باشد، می‌تواند خواننده را درگیر کرده و او را تا پایان مقاله همراهی کند. این رویکرد به خصوص برای مخاطبانی که با ساختار خشک مقالات آکادمیک ناآشنا هستند، بسیار مؤثر است. (فورتوناتو, برگستروم, بورنر, اوانز, هلبینگ, میلوژویچ, … و باراباسی, ۲۰۱۸)

ساختار مقاله نیز باید به گونه‌ای باشد که خواننده را هدایت کند. هرچند در این متن خاص ملزم به عدم استفاده از تیتر هستیم، اما در اصل نگارش برای مخاطب گسترده، استفاده از تیترها و زیرتیترهای گویا و جذاب می‌تواند به خواننده در ناوبری و درک ساختار مقاله کمک کند. مقدمه باید به سرعت توجه خواننده را جلب کرده و مسئله مورد پژوهش و اهمیت آن را به زبانی ساده بیان کند. بدنه مقاله باید یافته‌ها و استدلال‌ها را به صورت منطقی و گام به گام ارائه دهد. بخش نتیجه‌گیری باید یافته‌های اصلی را خلاصه کرده و پیامدهای آن‌ها را به زبانی واضح و بدون ابهام توضیح دهد. استفاده از مثال‌های ملموس و قابل درک برای مخاطب، حتی اگر در مقاله اصلی وجود نداشته باشند، می‌تواند به روشن شدن مفاهیم پیچیده کمک کند. (کوهان, عمار, ون زویلن, و کادی, ۲۰۱۹)

عنوان مقاله اولین چیزی است که خواننده می‌بیند و باید به گونه‌ای باشد که هم موضوع مقاله را به درستی منعکس کند و هم کنجکاوی خواننده را برانگیزد. یک عنوان جذاب برای مخاطب گسترده می‌تواند شامل سؤالی جالب، بیانیه‌ای جسورانه یا اشاره‌ای به یک پدیده رایج باشد، در حالی که همچنان دقت علمی را حفظ می‌کند. از عناوینی که پر از اصطلاحات تخصصی هستند یا بیش از حد کلی و مبهم‌اند، باید پرهیز کرد. همچنین، خلاصه مقاله (abstract) باید به طور مختصر اما جامع، مهم‌ترین اطلاعات مقاله شامل سؤال پژوهش، روش کلی، یافته‌های اصلی و نتیجه‌گیری را بیان کند. خلاصه مقاله برای مخاطب گسترده باید حتی ساده‌تر و قابل فهم‌تر از متن اصلی نوشته شود، زیرا بسیاری از خوانندگان ممکن است تنها همین بخش را مطالعه کنند تا تصمیم بگیرند آیا مقاله ارزش خواندن کامل را دارد یا خیر. (بومن, و کینان, ۲۰۱۸)

توضیح روش‌شناسی پژوهش برای مخاطبان گسترده می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. جزئیات فنی مربوط به طراحی آزمایش، جمع‌آوری داده‌ها یا تحلیل‌های آماری معمولاً برای غیرمتخصصان خسته‌کننده و غیرقابل فهم هستند. در مقاله‌ای با هدف جذابیت گسترده، باید به جای پرداختن به تمام جزئیات فنی، بر ایده اصلی پشت روش‌ها و چرایی انتخاب آن‌ها تمرکز کرد. می‌توان توضیح داد که داده‌ها چگونه جمع‌آوری شده‌اند و چه نوع اطلاعاتی را در اختیار ما قرار می‌دهند، بدون اینکه وارد جزئیات پیچیده فرمول‌ها یا پروتکل‌های آزمایشگاهی شد. هدف این است که خواننده به اعتبار یافته‌ها اعتماد کند، بدون اینکه لازم باشد تمام مراحل را درک کند. استفاده از نمودارها و فلوچارت‌های ساده برای نمایش فرآیند پژوهش می‌تواند بسیار مفید باشد. (فاربر, آلبرز, و شوبیر, ۲۰۲۱)

ارائه یافته‌های پژوهش نیز نیازمند دقت و شفافیت است. نتایج باید به وضوح و بدون ابهام بیان شوند و از اغراق یا ساده‌سازی بیش از حد که منجر به تحریف یافته‌ها شود، باید اجتناب کرد. استفاده از جداول و نمودارها برای نمایش داده‌ها می‌تواند به درک بهتر یافته‌ها کمک کند، اما این ابزارها نیز باید به گونه‌ای طراحی شوند که برای مخاطب گسترده قابل فهم باشند. عناوین محورها، برچسب‌ها و توضیحات نمودارها باید به زبانی ساده و گویا نوشته شوند. از نمودارهای بیش از حد پیچیده یا داده‌های خام که نیاز به تفسیر تخصصی دارند، باید پرهیز کرد. تمرکز باید بر پیام اصلی نهفته در داده‌ها باشد و اینکه این یافته‌ها چه معنایی دارند. (نیگوین, جونگ, و گوپتا, ۲۰۲۱)

بخش بحث و نتیجه‌گیری جایی است که نویسنده می‌تواند یافته‌های خود را در بستر وسیع‌تری قرار دهد و اهمیت آن‌ها را برای مخاطب گسترده توضیح دهد. در این بخش، باید به سؤالات اولیه مطرح شده در مقدمه پاسخ داده شود و نشان داده شود که چگونه یافته‌های پژوهش به درک ما از مسئله کمک می‌کنند. می‌توان به پیامدهای عملی یا اجتماعی یافته‌ها اشاره کرد و پتانسیل آن‌ها برای حل مشکلات واقعی را توضیح داد. همچنین، اشاره به محدودیت‌های پژوهش و مسیرهای آینده برای تحقیقات بیشتر، به حفظ اعتبار علمی مقاله کمک می‌کند، اما این موارد نیز باید به زبانی قابل فهم بیان شوند. از لحن قاطعانه بیش از حد در مورد نتایج باید پرهیز کرد و به جای آن، بر شواهد موجود و تفسیرهای ممکن تأکید نمود. (بولی, موگناینی, بالتا, و ابادال, ۲۰۲۰)

استفاده مؤثر از تصاویر و عناصر بصری یکی از قدرتمندترین ابزارها برای جذب مخاطب گسترده و تسهیل درک مفاهیم پیچیده است. نمودارها، تصاویر، اینفوگرافیک‌ها و ویدئوهای کوتاه می‌توانند اطلاعاتی را که بیان آن‌ها در متن دشوار است، به سرعت و به طور مؤثر منتقل کنند. با این حال، تصاویر باید به دقت انتخاب و طراحی شوند تا با پیام مقاله همخوانی داشته باشند و به جای ایجاد سردرگمی، به روشن شدن موضوع کمک کنند. هر تصویر باید دارای یک عنوان گویا و یک توضیح مختصر باشد که آن را برای خواننده مستقل از متن اصلی قابل درک کند. کیفیت بصری تصاویر نیز مهم است؛ تصاویر با کیفیت پایین یا طراحی ضعیف می‌توانند از اعتبار مقاله بکاهند. همچنین، باید به مسائل اخلاقی مرتبط با استفاده از تصاویر، مانند دستکاری تصاویر (گوی, وانگ, لی, ژائو, فو, لیانگ, و کیو, ۲۰۲۲) و رعایت حقوق مالکیت فکری توجه داشت. (جامبور, آنتونیتی, الیسیا, اودیسیو, ائور, بهاردواج, … و وایسگربر, ۲۰۲۱)

علاوه بر سبک نگارش و ساختار، ارائه اطلاعات تکمیلی می‌تواند به افزایش جذابیت مقاله برای مخاطبان گسترده کمک کند. این اطلاعات می‌تواند شامل داده‌های خام (با رعایت اصول حفظ حریم خصوصی و امنیت داده‌ها - ماریتش, سیل, مک‌کینون, پوتش, بومگارتنر, فیلیپون, و پاولووا, ۲۰۲۲)، کدهای برنامه‌نویسی استفاده شده در تحلیل‌ها، یا مواد تکمیلی (مانند فیلم‌ها یا فایل‌های صوتی) باشد که درک عمیق‌تری از پژوهش را فراهم می‌کنند. این مواد تکمیلی باید به خوبی سازماندهی و مستندسازی شوند تا برای دیگران قابل استفاده باشند. همچنین، اشاره به منابع مالی حمایت‌کننده پژوهش (آلوارز-بورنشتاین, و مونتسی, ۲۰۲۰) و شفافیت در مورد تضاد منافع احتمالی، به افزایش اعتماد مخاطب به اعتبار مقاله کمک می‌کند.

نگارش علمی برای مخاطبان گسترده تنها به معنای ساده‌سازی نیست، بلکه به معنای ترجمه دانش تخصصی به زبانی است که برای افراد غیرمتخصص قابل فهم و مرتبط باشد. این فرآیند نیازمند مهارت‌های ارتباطی قوی و توانایی دیدن پژوهش از دیدگاه یک فرد کنجکاو اما ناآشنا با جزئیات فنی است. نویسنده باید بتواند از “نفرین دانش” (curse of knowledge) رهایی یابد؛ یعنی فرض نکند که مخاطب همان سطح دانش و پیش‌زمینه او را دارد. این امر مستلزم بازخوردگیری از افراد غیرمتخصص در مراحل اولیه نگارش است تا مشخص شود کدام بخش‌ها مبهم یا غیرقابل فهم هستند. همکاری با متخصصان ارتباطات علمی، روزنامه‌نگاران علمی یا ویراستاران می‌تواند در این زمینه بسیار مفید باشد. (اوسبورن, و هالند, ۲۰۱۹)

پوشش رسانه‌ای مقالات علمی می‌تواند نقش مهمی در رساندن آن‌ها به مخاطبان گسترده ایفا کند. زمانی که یک یافته علمی توسط رسانه‌های معتبر گزارش می‌شود، به سرعت در دسترس میلیون‌ها نفر قرار می‌گیرد. برای تسهیل این امر، نویسندگان می‌توانند خلاصه‌های مطبوعاتی (press releases) تهیه کنند که یافته‌های اصلی پژوهش را به زبانی ساده و جذاب برای روزنامه‌نگاران بیان می‌کند. همچنین، ایجاد ارتباط با روزنامه‌نگاران علمی و ارائه اطلاعات دقیق و قابل اعتماد به آن‌ها می‌تواند به پوشش خبری دقیق‌تر و مسئولانه‌تر کمک کند. با این حال، باید مراقب بود که پوشش رسانه‌ای منجر به اغراق یا تحریف نتایج نشود. (ژانگ, گوی, فانگ, سیورتسن, و هوانگ, ۲۰۲۳)توجه به روندهای نوظهور در حوزه‌های مختلف علمی و ارتباط آن‌ها با مسائل روز جامعه نیز می‌تواند به افزایش جذابیت مقالات کمک کند. به عنوان مثال، مقالات مرتبط با هوش مصنوعی، تغییرات اقلیمی، سلامت عمومی (مانند پژوهش‌های مرتبط با کووید-۱۹ - سپولودا-ویلودوسولا, مخیا-ارنگوره, باررا-کروز, فوئنتس-مورالس, و رودریگز-زرون, ۲۰۲۰؛ الگا, اریکسون, و نوردبرگ, ۲۰۲۰؛ سویل, ۲۰۲۰) یا فناوری‌های نوظهور مانند متاورس (جاوحیان, کرون, و جونیلا, ۲۰۲۲) معمولاً توجه بیشتری را جلب می‌کنند. نویسندگان می‌توانند با مرتبط ساختن پژوهش خود با این روندهای جهانی، اهمیت کار خود را برای مخاطبان گسترده‌تر برجسته کنند. (شویگر, و پریس, ۲۰۲۲)

موضوع اعتبار علمی و شفافیت داده‌ها نیز برای مخاطبان گسترده حائز اهمیت است. هرچند مخاطب عمومی ممکن است درک عمیقی از روش‌های آماری یا پروتکل‌های آزمایشگاهی نداشته باشد، اما به اعتبار منبع اطلاعاتی که دریافت می‌کند، اهمیت می‌دهد. ارائه شفاف اطلاعات در مورد نحوه جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها (جوشی, و بهاردواج, ۲۰۱۸) و اشاره به هرگونه تضاد منافع احتمالی، به افزایش اعتماد خواننده به یافته‌ها کمک می‌کند. همچنین، دسترسی به داده‌های خام در صورت امکان، به دیگران اجازه می‌دهد تا نتایج را بازتولید کرده یا تحلیل‌های بیشتری انجام دهند، که این امر به شفافیت و پیشرفت علم کمک می‌کند. (ماریتش, سیل, مک‌کینون, پوتش, بومگارتنر, فیلیپون, و پاولووا, ۲۰۲۲)

اهمیت نگارش علمی برای مخاطبان گسترده در دوران بحران‌ها، مانند پاندمی کووید-۱۹، به وضوح آشکار شد. در چنین شرایطی، نیاز عمومی به اطلاعات علمی دقیق و به موقع بسیار بالا است و دانشمندان نقش حیاتی در اطلاع‌رسانی عمومی ایفا می‌کنند (مورایرا, ۲۰۲۰؛ سان, ماوورژنیس, و اسکارلات, ۲۰۲۱). توانایی توضیح یافته‌های پیچیده در مورد ویروس، راه‌های انتقال، اثربخشی واکسن‌ها و اقدامات پیشگیرانه به زبانی قابل فهم برای عموم، می‌تواند تأثیر مستقیمی بر سلامت و رفتار جامعه داشته باشد. این تجربه نشان داد که مهارت‌های ارتباط علمی برای دانشمندان در تمام حوزه‌ها ضروری است و نباید تنها محدود به متخصصان ارتباطات علمی باشد. (بلی, موگناینی, بالتا, و ابادال, ۲۰۲۰)

تحقیقات در حوزه علم‌سنجی (scientometrics) و اطلاع‌سنجی (informetrics) نیز می‌توانند بینش‌های ارزشمندی در مورد نحوه انتشار، دسترسی و تأثیرگذاری مقالات علمی ارائه دهند (ماسیک, ۲۰۲۲). مطالعه الگوهای استناد، همکاری‌های علمی (شیه, و فریمن, ۲۰۱۹)، و نحوه انتشار دانش در حوزه‌های مختلف (مولیاواتی, و رمضان, ۲۰۲۱؛ اتریینن, و پولانن, ۲۰۱۸؛ دلسا, اوپرا, دیما, دومنتانو, بارا, و کوتفاس, ۲۰۲۴) می‌تواند به نویسندگان کمک کند تا استراتژی‌های مؤثرتری برای نگارش و انتشار مقالات با هدف دستیابی به مخاطبان گسترده‌تر اتخاذ کنند. این مطالعات می‌توانند نشان دهند که کدام موضوعات بیشترین توجه را جلب می‌کنند، کدام پلتفرم‌ها بیشترین دسترسی را فراهم می‌کنند و چگونه می‌توان تأثیرگذاری مقاله را اندازه‌گیری کرد (بو, والتمن, و هوانگ, ۲۰۲۱).

یکی از چالش‌های مداوم در نگارش علمی، موضوع اخلاق در پژوهش و انتشار است. اطمینان از صحت داده‌ها، عدم سرقت ادبی، انتساب صحیح authorship (اوسبورن, و هالند, ۲۰۱۹) و شفافیت در مورد هرگونه تضاد منافع، برای حفظ اعتبار علمی حیاتی است. در نگارش برای مخاطب گسترده نیز باید به این اصول پایبند بود. ارائه اطلاعات نادرست یا گمراه‌کننده، حتی اگر به دلیل ساده‌سازی بیش از حد باشد، می‌تواند به اعتبار نویسنده و جامعه علمی آسیب برساند (پتوسی, و سیفاکی, ۲۰۲۰). بنابراین، باید همواره دقت علمی را در کنار قابل فهم بودن حفظ کرد.

استفاده از پایگاه‌های داده و ابزارهای تحلیل متون نیز می‌تواند به نویسندگان در شناسایی روندهای پژوهشی، کلمات کلیدی پرطرفدار و ساختارهای زبانی مؤثر در مقالات موفق کمک کند (ژا, چن, لی, و یان, ۲۰۱۹؛ ژون, لی, آن, و لی, ۲۰۲۳؛ صفیتری, دارمیانتی, عصمیاتون, و نورمالیتاساری, ۲۰۲۳). تحلیل مقالات با تأثیرگذاری بالا در حوزه مورد نظر می‌تواند الگوهایی را در سبک نگارش، ساختار و استفاده از عناصر بصری آشکار کند که می‌تواند در نگارش مقاله برای مخاطبان گسترده مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، ابزارهای بصری‌سازی داده‌ها (دانگ, زنگ, چن, و چنگ, ۲۰۱۹) می‌توانند به نویسندگان در ارائه یافته‌های پیچیده به صورت قابل فهم و جذاب کمک کنند.

در نهایت، موفقیت در نگارش مقاله‌ای علمی برای مخاطبان گسترده به ترکیبی از دانش عمیق در حوزه تخصصی، مهارت‌های ارتباطی قوی و درک صحیح از نیازها و علایق مخاطبان بستگی دارد. این کار یک فرآیند تکرار شونده است که نیازمند تمرین، بازخوردگیری و اصلاح مداوم است. با توجه به اهمیت فزاینده انتقال دانش علمی به جامعه، سرمایه‌گذاری بر روی توسعه این مهارت‌ها برای پژوهشگران در تمام مراحل شغلی ضروری است. این امر نه تنها به افزایش تأثیرگذاری پژوهش‌ها کمک می‌کند، بلکه می‌تواند به ایجاد پلی محکم‌تر میان جامعه علمی و عموم مردم منجر شود، که در نهایت به نفع هر دو طرف و پیشرفت کلی جامعه خواهد بود.

به حداکثر رساندن تاثیر تحقیقات علمی نیازمند راهبردهای چندوجهی است که فراتر از صرف انتشار نتایج در مجلات معتبر می‌رود؛ یکی از این راهبردهای حیاتی که اغلب نادیده گرفته می‌شود، توانایی برقراری ارتباط موثر یافته‌ها با مخاطبان مختلف است، و در این میان، تجسم داده‌ها به عنوان یک ابزار قدرتمند برای دستیابی به این هدف برجسته می‌شود، چرا که ذهن انسان ذاتاً برای پردازش اطلاعات بصری بهینه‌سازی شده است و نمودارها، گراف‌ها، و تصاویر می‌توانند الگوها، روندها و روابط پیچیده را که ممکن است در جداول عددی یا متون طولانی پنهان بمانند، به سرعت آشکار سازند، بنابراین، یک تجسم داده خوب نه تنها اطلاعات را ارائه می‌دهد، بلکه درک آن را تسهیل کرده و به خواننده کمک می‌کند تا پیام اصلی تحقیق را جذب کند و از آنجایی که هدف نهایی تحقیق علمی، تاثیرگذاری بر دانش موجود، سیاست‌گذاری، یا عملکردهای اجتماعی است، واضح است که هرچه یافته‌ها قابل دسترس‌تر و قابل فهم‌تر باشند، احتمال پذیرش، استفاده و استناد به آن‌ها افزایش می‌یابد (کانلوس و همکاران، ۲۰۱۹).

توانایی تبدیل داده‌های خام و نتایج تحلیل‌های آماری به اشکال بصری معنی‌دار، مهارتی است که هر محقق در عصر حاضر باید به آن تسلط یابد؛ این مهارت شامل انتخاب نوع نمودار مناسب برای داده‌های خاص، رعایت اصول طراحی گرافیکی برای اطمینان از وضوح و عدم ابهام، و پرهیز از خطاهای رایج در تجسم است که می‌تواند منجر به گمراهی خواننده شود، به عنوان مثال، استفاده از مقیاس‌های نامناسب، استفاده بیش از حد از رنگ‌های گیج‌کننده، یا ارائه اطلاعات بیش از حد در یک نمودار واحد می‌تواند تاثیر مثبت تجسم را خنثی کرده و حتی اعتبار تحقیق را زیر سوال ببرد، بنابراین، تمرکز بر کیفیت تجسم داده‌ها به اندازه کیفیت خود داده‌ها و تحلیل‌ها اهمیت دارد و باید در تمام مراحل تحقیق، از جمع‌آوری داده‌ها تا نگارش مقاله، مورد توجه قرار گیرد (نگوین و همکاران، ۲۰۲۱).

تجسم داده‌ها در مراحل اولیه تحقیق نیز نقش مهمی ایفا می‌کند؛ در فرآیند اکتشاف داده‌ها، نمودارها و گراف‌ها به محقق کمک می‌کنند تا نگاهی سریع به ساختار داده‌ها، توزیع متغیرها، وجود نقاط پرت، و روابط اولیه بین متغیرها بیندازد، این دیدگاه اولیه می‌تواند به فرموله کردن فرضیه‌های تحقیق، انتخاب روش‌های آماری مناسب، و شناسایی مشکلات احتمالی در داده‌ها قبل از انجام تحلیل‌های پیچیده‌تر کمک کند، به عبارت دیگر، تجسم داده‌ها نه تنها ابزاری برای ارائه نتایج است، بلکه یک ابزار قدرتمند برای درک عمیق‌تر داده‌ها و هدایت مسیر تحقیق محسوب می‌شود و استفاده موثر از آن در این مرحله می‌تواند به کارایی و اثربخشی کلی فرآیند تحقیق بیفزاید (فاربر و همکاران، ۲۰۲۱).

هنگام ارائه نتایج تحقیق، تجسم داده‌ها به قلب ارتباط علمی تبدیل می‌شود؛ یک نمودار خوب طراحی شده می‌تواند خلاصه‌ای گویا از یافته‌های کلیدی را ارائه دهد که درک آن برای طیف وسیعی از خوانندگان، از متخصصان در زمینه مربوطه گرفته تا دانشمندان رشته‌های دیگر و حتی سیاست‌گذاران یا عموم مردم، آسان است، این امر به ویژه در مقالاتی که حجم زیادی از داده‌ها را تحلیل می‌کنند یا به موضوعات پیچیده می‌پردازند، اهمیت دوچندان می‌یابد، زیرا تجسم می‌تواند بار شناختی خواننده را کاهش داده و به آن‌ها اجازه دهد تا بر پیام اصلی تمرکز کنند، بنابراین، سرمایه‌گذاری زمان و تلاش برای ایجاد تجسم‌های با کیفیت بالا در مقالات علمی یک گام ضروری برای اطمینان از اینکه یافته‌های تحقیق به طور موثر به مخاطبان مورد نظر می‌رسند، محسوب می‌شود (ریبا و همکاران، ۲۰۲۱).

انتخاب نوع تجسم مناسب به ماهیت داده‌ها و پیامی که محقق قصد انتقال آن را دارد بستگی دارد؛ برای نمایش توزیع یک متغیر، هیستوگرام یا نمودار جعبه‌ای ممکن است مناسب باشد؛ برای نمایش رابطه بین دو متغیر پیوسته، نمودار پراکندگی (scatter plot) اغلب بهترین گزینه است؛ برای نمایش تغییرات یک متغیر در طول زمان، نمودار خطی (line chart) ایده‌آل است؛ و برای مقایسه مقادیر بین دسته‌های مختلف، نمودار میله‌ای (bar chart) معمولاً استفاده می‌شود، همچنین، برای نمایش داده‌های جغرافیایی، نقشه‌ها (maps) ابزاری ضروری هستند، و برای نمایش روابط پیچیده بین موجودیت‌ها، نمودارهای شبکه‌ای (network graphs) می‌توانند بسیار روشنگر باشند؛ آشنایی با انواع مختلف تجسم و کاربردهای آن‌ها برای انتخاب موثرترین روش جهت نمایش داده‌های خاص تحقیق حیاتی است (مولیاواتی و همکاران، ۲۰۲۱).

علاوه بر انتخاب نوع نمودار، رعایت اصول طراحی بصری نقش مهمی در اثربخشی تجسم داده‌ها ایفا می‌کند؛ این اصول شامل استفاده مناسب از رنگ برای تمایز دادن عناصر مختلف بدون ایجاد حواس‌پرتی، انتخاب فونت‌های خوانا برای برچسب‌ها و عنوان‌ها، اطمینان از وضوح محورها و واحدها، و افزودن شرح‌های گویا برای توضیح محتوای نمودار است، همچنین، پرهیز از استفاده از افکت‌های سه‌بعدی در جایی که لزومی ندارد، اجتناب از نمودارهای پای (pie charts) برای مقایسه بیش از چند دسته، و اطمینان از اینکه تجسم از نظر بصری جذاب و در عین حال ساده است، از دیگر نکات مهم طراحی است، یک تجسم خوب طراحی شده نه تنها اطلاعات را به درستی منتقل می‌کند، بلکه اعتماد خواننده را به تحقیق افزایش می‌دهد (جامبور و همکاران، ۲۰۲۱).

یکی از چالش‌های مهم در تجسم داده‌های علمی، جلوگیری از گمراهی خواننده است؛ برخی از تکنیک‌های تجسم می‌توانند به طور ناخواسته یا حتی عمدی پیام اشتباهی را منتقل کنند، مانند استفاده از مقیاس‌های محور Y که از صفر شروع نمی‌شوند تا تفاوت‌های کوچک را بزرگنمایی کنند، یا دستکاری نسبت‌های نمودار برای تغییر درک خواننده از داده‌ها، محققان مسئولیت اخلاقی دارند که تجسم‌های داده خود را به گونه‌ای طراحی کنند که اطلاعات را به طور صادقانه و دقیق منعکس کنند و از هرگونه تلاشی برای گمراه کردن یا تحریف یافته‌ها پرهیز نمایند، شفافیت در ارائه داده‌ها و روش‌های تجسم برای حفظ اعتبار علمی ضروری است (جوشی و بهاردواج، ۲۰۱۸).

تجسم داده‌ها همچنین نقش مهمی در افزایش قابلیت تکرارپذیری و شفافیت تحقیق ایفا می‌کند؛ هنگامی که داده‌ها و روش‌های تحلیل به صورت بصری ارائه می‌شوند، برای سایر محققان آسان‌تر است که فرآیند تحقیق را درک کرده و نتایج را تایید یا تکرار کنند، به عنوان مثال، نمودارهای جریان داده (data flow diagrams) یا نمودارهایی که مراحل تحلیل آماری را نشان می‌دهند، می‌توانند به شفاف‌سازی روش‌های تحقیق کمک کنند، ارائه داده‌های خام و کدهای مورد استفاده برای تولید تجسم‌ها نیز به محققان دیگر اجازه می‌دهد تا تجسم‌ها را بازتولید کرده یا آن‌ها را برای اهداف خود تطبیق دهند، این سطح از شفافیت و قابلیت تکرارپذیری برای پیشرفت علم ضروری است (ماریس و همکاران، ۲۰۲۲).

تاثیر تجسم داده‌ها فراتر از صرف فهم بهتر یافته‌ها است؛ تجسم‌های جذاب و آموزنده می‌توانند توجه خوانندگان و سایر محققان را جلب کرده و احتمال به اشتراک گذاشته شدن و استناد به مقاله را افزایش دهند، در دنیای پر از اطلاعات امروز، مقالاتی که می‌توانند پیام خود را به سرعت و به وضوح منتقل کنند، شانس بیشتری برای دیده شدن و تاثیرگذاری دارند، یک نمودار یا اینفوگرافیک خوب می‌تواند به سرعت در شبکه‌های اجتماعی علمی و پلتفرم‌های اشتراک‌گذاری مقاله منتشر شود و دسترسی به تحقیق را افزایش دهد، بنابراین، تجسم داده‌ها نه تنها ابزاری برای ارائه نتایج، بلکه بخشی از استراتژی کلی انتشار و ترویج تحقیق محسوب می‌شود (ژانگ و همکاران، ۲۰۲۳).

با این حال، تجسم داده‌ها بدون چالش نیست؛ داده‌های بسیار بزرگ یا پیچیده ممکن است نیاز به تکنیک‌های تجسم پیشرفته‌تری داشته باشند که ممکن است برای همه محققان آشنا نباشند؛ همچنین، اطمینان از دسترسی‌پذیری تجسم‌ها برای افراد دارای معلولیت بینایی (مانند استفاده از متن جایگزین برای تصاویر یا ارائه داده‌های زیربنایی در فرمت‌های قابل دسترس) یک ملاحظه مهم اخلاقی و عملی است؛ علاوه بر این، در برخی زمینه‌های تحقیق، فرهنگ استفاده از تجسم‌های پیشرفته ممکن است هنوز به طور کامل جا نیفتاده باشد و محققان ممکن است با مقاومت یا عدم آگاهی در میان داوران یا سردبیران مجلات روبرو شوند، غلبه بر این چالش‌ها نیازمند آموزش، تمرین، و ترویج بهترین شیوه‌ها در جامعه علمی است (مارتین-مارتین و همکاران، ۲۰۱۸).

آینده تجسم داده‌ها در علم به احتمال زیاد شامل استفاده بیشتر از تجسم‌های تعاملی، واقعیت افزوده (AR) و واقعیت مجازی (VR) برای کاوش داده‌ها، و استفاده از هوش مصنوعی برای تولید خودکار تجسم‌های بهینه خواهد بود؛ تجسم‌های تعاملی به خوانندگان اجازه می‌دهند تا داده‌ها را خودشان کاوش کنند و به پرسش‌های خاص خود پاسخ دهند، که می‌تواند درک عمیق‌تری از یافته‌ها ایجاد کند؛ AR و VR پتانسیل ایجاد تجربیات غوطه‌ورکننده برای کاوش مجموعه‌داده‌های سه‌بعدی یا پیچیده را دارند؛ و هوش مصنوعی می‌تواند به محققان در انتخاب بهترین نوع تجسم برای داده‌هایشان و حتی ایجاد خودکار نمودارها با حداقل تلاش کمک کند، این پیشرفت‌ها پتانسیل دگرگونی نحوه تعامل ما با داده‌های علمی را دارند (دونگ و همکاران، ۲۰۱۹).

در نهایت، هدف از تجسم داده‌ها در تحقیقات علمی این است که یافته‌ها را قابل فهم‌تر، به یاد ماندنی‌تر، و تاثیرگذارتر سازد؛ یک تجسم خوب نه تنها اعداد را به تصویر می‌کشد، بلکه داستانی را روایت می‌کند – داستان کشف، الگوها، و پیامدهای تحقیق؛ محققانی که در مهارت‌های تجسم داده سرمایه‌گذاری می‌کنند، نه تنها توانایی خود را در برقراری ارتباط موثر یافته‌هایشان افزایش می‌دهند، بلکه به پیشرفت کلی حوزه خود نیز کمک می‌کنند، زیرا دانش به طور موثرتری منتشر و جذب می‌شود، بنابراین، تجسم موثر داده‌ها باید به عنوان یک جزء جدایی‌ناپذیر از فرآیند تحقیق علمی مدرن در نظر گرفته شود و نه صرفاً یک افزودنی اختیاری (بوومن و کینان، ۲۰۱۸).

توسعه مهارت‌های تجسم داده نیازمند تمرین و یادگیری مداوم است؛ مطالعه نمونه‌های خوب و بد تجسم در مقالات منتشر شده، شرکت در کارگاه‌های آموزشی، و آزمایش با ابزارهای مختلف می‌تواند به محققان کمک کند تا در این زمینه پیشرفت کنند، همچنین، دریافت بازخورد از همکاران در مورد تجسم‌های تولید شده می‌تواند به شناسایی نقاط ضعف و بهبود کیفیت آن‌ها کمک کند، جامعه علمی باید اهمیت تجسم داده‌ها را به رسمیت شناخته و منابع و آموزش‌های لازم را برای حمایت از محققان در توسعه این مهارت‌های حیاتی فراهم کند (پتوسی و سیفاکی، ۲۰۲۰).تأثیر تجسم داده‌ها بر دسترسی‌پذیری اطلاعات علمی نیز قابل توجه است؛ تجسم‌های خوب می‌توانند موانع زبانی و فرهنگی را کاهش دهند، زیرا اطلاعات بصری اغلب جهانی‌تر از متن هستند؛ یک نمودار واضح می‌تواند به سرعت توسط خوانندگانی از زمینه‌ها یا زبان‌های مختلف درک شود، در حالی که متن ممکن است نیاز به ترجمه یا تفسیر داشته باشد، این امر به ویژه در زمینه‌های تحقیقاتی بین‌المللی که همکاری و انتشار دانش در سراسر جهان اهمیت دارد، حیاتی است؛ بنابراین، تجسم داده‌ها ابزاری قدرتمند برای ترویج دسترسی آزاد به دانش و تسهیل همکاری‌های بین‌المللی است (بلی و همکاران، ۲۰۲۰).

علاوه بر مقالات سنتی، تجسم داده‌ها نقش مهمی در سایر اشکال ارتباطات علمی مانند پوسترها، ارائه‌ها، و خلاصه‌های اجرایی ایفا می‌کند؛ در این فرمت‌ها که فضا و زمان اغلب محدود است، توانایی انتقال اطلاعات پیچیده به صورت بصری و موجز بسیار ارزشمند است؛ یک پوستر کنفرانس با نمودارها و گراف‌های واضح می‌تواند توجه شرکت‌کنندگان را جلب کرده و بحث و گفتگو را تسهیل کند؛ یک ارائه با اسلایدهای بصری جذاب می‌تواند پیام اصلی را به طور موثرتری به مخاطب منتقل کند؛ و یک خلاصه اجرایی با اینفوگرافیک‌های کلیدی می‌تواند یافته‌های اصلی را برای سیاست‌گذاران یا مدیران برجسته سازد، این نشان می‌دهد که مهارت‌های تجسم داده در سراسر طیف فعالیت‌های علمی کاربرد دارند (اسبورن و هلند، ۲۰۱۹).با افزایش حجم و پیچیدگی داده‌ها در بسیاری از زمینه‌های علمی، نیاز به تجسم‌های پیشرفته‌تر و نوآورانه‌تر نیز افزایش می‌یابد؛ مجموعه‌داده‌های بزرگ (Big Data) نیازمند رویکردهای تجسمی مقیاس‌پذیر هستند که بتوانند الگوها را در میان میلیون‌ها یا میلیاردها نقطه داده آشکار کنند؛ داده‌های شبکه‌ای (network data) نیازمند نمودارهای شبکه‌ای موثر برای نمایش روابط پیچیده هستند؛ و داده‌های چندبعدی ممکن است نیاز به تکنیک‌های کاهش ابعاد و تجسم در فضاهای دو یا سه‌بعدی داشته باشند، توسعه و استفاده از این تکنیک‌های تجسم پیشرفته یک حوزه فعال تحقیقاتی است که به طور مداوم مرزهای آنچه را که می‌توان به صورت بصری از داده‌ها آموخت، گسترش می‌دهد (ژا و همکاران، ۲۰۱۹).

استفاده از تجسم داده‌ها همچنین می‌تواند به شناسایی و تصحیح خطاها یا ناهماهنگی‌ها در داده‌ها کمک کند؛ نمودارهای اکتشافی می‌توانند به سرعت نقاط پرت غیرمعمول، مقادیر گم شده (missing values) به صورت سیستماتیک، یا الگوهای غیرمنتظره‌ای را که ممکن است نشان‌دهنده مشکلات در جمع‌آوری یا ثبت داده‌ها باشند، آشکار سازند، قبل از انجام تحلیل‌های نهایی، بررسی دقیق داده‌ها از طریق تجسم می‌تواند به اطمینان از کیفیت داده‌ها و اعتبار نتایج کمک کند، این مرحله اغلب به عنوان بخشی از فرآیند “پاکسازی داده” یا “آماده‌سازی داده” در نظر گرفته می‌شود و تجسم یک ابزار ضروری در این فرآیند است (ماسیک، ۲۰۲۲).

در زمینه ارزیابی تحقیقات، تجسم داده‌ها نیز کاربردهایی دارد؛ برای مثال، می‌توان از نمودارها برای نمایش الگوهای استنادی بین مقالات، شناسایی مقالات تاثیرگذار، یا بررسی روند انتشار در یک حوزه خاص استفاده کرد، نقشه‌های علمی (science maps) که روابط بین حوزه‌های مختلف تحقیق را بر اساس استنادها یا کلمات کلیدی نشان می‌دهند، ابزارهای قدرتمندی برای درک ساختار و پویایی علم هستند، این نوع تجسم‌ها می‌توانند به محققان، مدیران دانشگاهی، و سیاست‌گذاران کمک کنند تا چشم‌انداز تحقیقاتی را درک کرده و تصمیمات آگاهانه‌تری در مورد سرمایه‌گذاری‌ها و اولویت‌ها اتخاذ کنند (ماسیک، ۲۰۲۲).

یکی دیگر از کاربردهای مهم تجسم داده‌ها در ارتباط با داده‌های باز (open data) است؛ با افزایش دسترسی به مجموعه‌داده‌های عمومی، توانایی تجسم این داده‌ها برای کشف بینش‌ها و برقراری ارتباط آن‌ها با مخاطبان گسترده‌تر اهمیت فزاینده‌ای می‌یابد، تجسم‌های داده باز می‌توانند به شهروندان، روزنامه‌نگاران، و سایر ذینفعان کمک کنند تا داده‌های پیچیده را درک کرده و از آن‌ها برای آگاهی از مسائل اجتماعی، اقتصادی، یا زیست‌محیطی استفاده کنند، این امر به دموکراتیک شدن دسترسی به اطلاعات و ترویج شفافیت کمک می‌کند (مارتین-مارتین و همکاران، ۲۰۱۸).

اهمیت تجسم داده‌ها در زمینه نوآوری و ارتباط علم با صنعت نیز قابل توجه است؛ شرکت‌ها و سازمان‌ها به طور فزاینده‌ای از داده‌ها برای تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند و توانایی برقراری ارتباط بینش‌های مبتنی بر داده از طریق تجسم‌های واضح و متقاعدکننده برای موفقیت در این محیط حیاتی است، محققانی که می‌توانند یافته‌های خود را به گونه‌ای تجسم کنند که برای مخاطبان غیرآکادمیک مانند مدیران کسب و کار یا مهندسان قابل فهم باشد، شانس بیشتری برای دیدن کاربرد عملی تحقیقات خود و ایجاد تاثیر در خارج از محیط دانشگاهی دارند (مک‌مانوس و همکاران، ۲۰۲۱).

تجسم داده‌ها همچنین می‌تواند به بهبود فرآیند داوری همتا (peer review) کمک کند؛ داوران مقالات اغلب حجم زیادی از اطلاعات را در زمان محدود بررسی می‌کنند و تجسم‌های داده با کیفیت بالا می‌توانند به آن‌ها کمک کنند تا یافته‌های کلیدی را به سرعت درک کرده و اعتبار تحلیل‌ها را ارزیابی کنند، نمودارهایی که به وضوح داده‌های خام، نتایج تحلیل‌ها، و روابط بین متغیرها را نشان می‌دهند، فرآیند داوری را کارآمدتر و موثرتر می‌سازند و به شناسایی نقاط قوت و ضعف تحقیق کمک می‌کنند، بنابراین، سرمایه‌گذاری در تجسم داده‌ها نه تنها به نفع نویسندگان، بلکه به نفع کل جامعه علمی است (پتوسی و سیفاکی، ۲۰۲۰).

در نهایت، موفقیت در به حداکثر رساندن تاثیر تحقیقات علمی از طریق تجسم موثر داده‌ها نیازمند یک رویکرد جامع است که شامل توسعه مهارت‌های فنی، درک اصول طراحی بصری، رعایت ملاحظات اخلاقی، و استفاده از ابزارهای مناسب است؛ تجسم داده‌ها یک مهارت اساسی برای محققان در تمام زمینه‌ها است و باید به عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از آموزش علمی در نظر گرفته شود؛ با تسلط بر این مهارت، محققان می‌توانند اطمینان حاصل کنند که یافته‌های ارزشمند آن‌ها به طور موثر به مخاطبان مورد نظر می‌رسند، دانش را پیش می‌برند، و تاثیر مثبتی بر جهان می‌گذارند (فورچوناتو و همکاران، ۲۰۱۸).

به حداکثر رساندن تاثیر تحقیقات علمی نیازمند راهبردهای چندوجهی است که فراتر از صرف انتشار نتایج در مجلات معتبر می‌رود؛ یکی از این راهبردهای حیاتی که اغلب نادیده گرفته می‌شود، توانایی برقراری ارتباط موثر یافته‌ها با مخاطبان مختلف است، و در این میان، تجسم داده‌ها به عنوان یک ابزار قدرتمند برای دستیابی به این هدف برجسته می‌شود، چرا که ذهن انسان ذاتاً برای پردازش اطلاعات بصری بهینه‌سازی شده است و نمودارها، گراف‌ها، و تصاویر می‌توانند الگوها، روندها و روابط پیچیده را که ممکن است در جداول عددی یا متون طولانی پنهان بمانند، به سرعت آشکار سازند، بنابراین، یک تجسم داده خوب نه تنها اطلاعات را ارائه می‌دهد، بلکه درک آن را تسهیل کرده و به خواننده کمک می‌کند تا پیام اصلی تحقیق را جذب کند و از آنجایی که هدف نهایی تحقیق علمی، تاثیرگذاری بر دانش موجود، سیاست‌گذاری، یا عملکردهای اجتماعی است، واضح است که هرچه یافته‌ها قابل دسترس‌تر و قابل فهم‌تر باشند، احتمال پذیرش، استفاده و استناد به آن‌ها افزایش می‌یابد (کانلوس و همکاران، ۲۰۱۹).

توانایی تبدیل داده‌های خام و نتایج تحلیل‌های آماری به اشکال بصری معنی‌دار، مهارتی است که هر محقق در عصر حاضر باید به آن تسلط یابد؛ این مهارت شامل انتخاب نوع نمودار مناسب برای داده‌های خاص، رعایت اصول طراحی گرافیکی برای اطمینان از وضوح و عدم ابهام، و پرهیز از خطاهای رایج در تجسم است که می‌تواند منجر به گمراهی خواننده شود، به عنوان مثال، استفاده از مقیاس‌های نامناسب، استفاده بیش از حد از رنگ‌های گیج‌کننده، یا ارائه اطلاعات بیش از حد در یک نمودار واحد می‌تواند تاثیر مثبت تجسم را خنثی کرده و حتی اعتبار تحقیق را زیر سوال ببرد، بنابراین، تمرکز بر کیفیت تجسم داده‌ها به اندازه کیفیت خود داده‌ها و تحلیل‌ها اهمیت دارد و باید در تمام مراحل تحقیق، از جمع‌آوری داده‌ها تا نگارش مقاله، مورد توجه قرار گیرد (نگوین و همکاران، ۲۰۲۱).

تجسم داده‌ها در مراحل اولیه تحقیق نیز نقش مهمی ایفا می‌کند؛ در فرآیند اکتشاف داده‌ها، نمودارها و گراف‌ها به محقق کمک می‌کنند تا نگاهی سریع به ساختار داده‌ها، توزیع متغیرها، وجود نقاط پرت، و روابط اولیه بین متغیرها بیندازد، این دیدگاه اولیه می‌تواند به فرموله کردن فرضیه‌های تحقیق، انتخاب روش‌های آماری مناسب، و شناسایی مشکلات احتمالی در داده‌ها قبل از انجام تحلیل‌های پیچیده‌تر کمک کند، به عبارت دیگر، تجسم داده‌ها نه تنها ابزاری برای ارائه نتایج است، بلکه یک ابزار قدرتمند برای درک عمیق‌تر داده‌ها و هدایت مسیر تحقیق محسوب می‌شود و استفاده موثر از آن در این مرحله می‌تواند به کارایی و اثربخشی کلی فرآیند تحقیق بیفزاید (فاربر و همکاران، ۲۰۲۱).

هنگام ارائه نتایج تحقیق، تجسم داده‌ها به قلب ارتباط علمی تبدیل می‌شود؛ یک نمودار خوب طراحی شده می‌تواند خلاصه‌ای گویا از یافته‌های کلیدی را ارائه دهد که درک آن برای طیف وسیعی از خوانندگان، از متخصصان در زمینه مربوطه گرفته تا دانشمندان رشته‌های دیگر و حتی سیاست‌گذاران یا عموم مردم، آسان است، این امر به ویژه در مقالاتی که حجم زیادی از داده‌ها را تحلیل می‌کنند یا به موضوعات پیچیده می‌پردازند، اهمیت دوچندان می‌یابد، زیرا تجسم می‌تواند بار شناختی خواننده را کاهش داده و به آن‌ها اجازه دهد تا بر پیام اصلی تمرکز کنند، بنابراین، سرمایه‌گذاری زمان و تلاش برای ایجاد تجسم‌های با کیفیت بالا در مقالات علمی یک گام ضروری برای اطمینان از اینکه یافته‌های تحقیق به طور موثر به مخاطبان مورد نظر می‌رسند، محسوب می‌شود (ریبا و همکاران، ۲۰۲۱).

انتخاب نوع تجسم مناسب به ماهیت داده‌ها و پیامی که محقق قصد انتقال آن را دارد بستگی دارد؛ برای نمایش توزیع یک متغیر، هیستوگرام یا نمودار جعبه‌ای ممکن است مناسب باشد؛ برای نمایش رابطه بین دو متغیر پیوسته، نمودار پراکندگی (scatter plot) اغلب بهترین گزینه است؛ برای نمایش تغییرات یک متغیر در طول زمان، نمودار خطی (line chart) ایده‌آل است؛ و برای مقایسه مقادیر بین دسته‌های مختلف، نمودار میله‌ای (bar chart) معمولاً استفاده می‌شود، همچنین، برای نمایش داده‌های جغرافیایی، نقشه‌ها (maps) ابزاری ضروری هستند، و برای نمایش روابط پیچیده بین موجودیت‌ها، نمودارهای شبکه‌ای (network graphs) می‌توانند بسیار روشنگر باشند؛ آشنایی با انواع مختلف تجسم و کاربردهای آن‌ها برای انتخاب موثرترین روش جهت نمایش داده‌های خاص تحقیق حیاتی است (مولیاواتی و همکاران، ۲۰۲۱).

علاوه بر انتخاب نوع نمودار، رعایت اصول طراحی بصری نقش مهمی در اثربخشی تجسم داده‌ها ایفا می‌کند؛ این اصول شامل استفاده مناسب از رنگ برای تمایز دادن عناصر مختلف بدون ایجاد حواس‌پرتی، انتخاب فونت‌های خوانا برای برچسب‌ها و عنوان‌ها، اطمینان از وضوح محورها و واحدها، و افزودن شرح‌های گویا برای توضیح محتوای نمودار است، همچنین، پرهیز از استفاده از افکت‌های سه‌بعدی در جایی که لزومی ندارد، اجتناب از نمودارهای پای (pie charts) برای مقایسه بیش از چند دسته، و اطمینان از اینکه تجسم از نظر بصری جذاب و در عین حال ساده است، از دیگر نکات مهم طراحی است، یک تجسم خوب طراحی شده نه تنها اطلاعات را به درستی منتقل می‌کند، بلکه اعتماد خواننده را به تحقیق افزایش می‌دهد (جامبور و همکاران، ۲۰۲۱).

یکی از چالش‌های مهم در تجسم داده‌های علمی، جلوگیری از گمراهی خواننده است؛ برخی از تکنیک‌های تجسم می‌توانند به طور ناخواسته یا حتی عمدی پیام اشتباهی را منتقل کنند، مانند استفاده از مقیاس‌های محور Y که از صفر شروع نمی‌شوند تا تفاوت‌های کوچک را بزرگنمایی کنند، یا دستکاری نسبت‌های نمودار برای تغییر درک خواننده از داده‌ها، محققان مسئولیت اخلاقی دارند که تجسم‌های داده خود را به گونه‌ای طراحی کنند که اطلاعات را به طور صادقانه و دقیق منعکس کنند و از هرگونه تلاشی برای گمراه کردن یا تحریف یافته‌ها پرهیز نمایند، شفافیت در ارائه داده‌ها و روش‌های تجسم برای حفظ اعتبار علمی ضروری است (جوشی و بهاردواج، ۲۰۱۸).

تجسم داده‌ها همچنین نقش مهمی در افزایش قابلیت تکرارپذیری و شفافیت تحقیق ایفا می‌کند؛ هنگامی که داده‌ها و روش‌های تحلیل به صورت بصری ارائه می‌شوند، برای سایر محققان آسان‌تر است که فرآیند تحقیق را درک کرده و نتایج را تایید یا تکرار کنند، به عنوان مثال، نمودارهای جریان داده (data flow diagrams) یا نمودارهایی که مراحل تحلیل آماری را نشان می‌دهند، می‌توانند به شفاف‌سازی روش‌های تحقیق کمک کنند، ارائه داده‌های خام و کدهای مورد استفاده برای تولید تجسم‌ها نیز به محققان دیگر اجازه می‌دهد تا تجسم‌ها را بازتولید کرده یا آن‌ها را برای اهداف خود تطبیق دهند، این سطح از شفافیت و قابلیت تکرارپذیری برای پیشرفت علم ضروری است (ماریس و همکاران، ۲۰۲۲).

تاثیر تجسم داده‌ها فراتر از صرف فهم بهتر یافته‌ها است؛ تجسم‌های جذاب و آموزنده می‌توانند توجه خوانندگان و سایر محققان را جلب کرده و احتمال به اشتراک گذاشته شدن و استناد به مقاله را افزایش دهند، در دنیای پر از اطلاعات امروز، مقالاتی که می‌توانند پیام خود را به سرعت و به وضوح منتقل کنند، شانس بیشتری برای دیده شدن و تاثیرگذاری دارند، یک نمودار یا اینفوگرافیک خوب می‌تواند به سرعت در شبکه‌های اجتماعی علمی و پلتفرم‌های اشتراک‌گذاری مقاله منتشر شود و دسترسی به تحقیق را افزایش دهد، بنابراین، تجسم داده‌ها نه تنها ابزاری برای ارائه نتایج، بلکه بخشی از استراتژی کلی انتشار و ترویج تحقیق محسوب می‌شود (ژانگ و همکاران، ۲۰۲۳).

با این حال، تجسم داده‌ها بدون چالش نیست؛ داده‌های بسیار بزرگ یا پیچیده ممکن است نیاز به تکنیک‌های تجسم پیشرفته‌تری داشته باشند که ممکن است برای همه محققان آشنا نباشند؛ همچنین، اطمینان از دسترسی‌پذیری تجسم‌ها برای افراد دارای معلولیت بینایی (مانند استفاده از متن جایگزین برای تصاویر یا ارائه داده‌های زیربنایی در فرمت‌های قابل دسترس) یک ملاحظه مهم اخلاقی و عملی است؛ علاوه بر این، در برخی زمینه‌های تحقیق، فرهنگ استفاده از تجسم‌های پیشرفته ممکن است هنوز به طور کامل جا نیفتاده باشد و محققان ممکن است با مقاومت یا عدم آگاهی در میان داوران یا سردبیران مجلات روبرو شوند، غلبه بر این چالش‌ها نیازمند آموزش، تمرین، و ترویج بهترین شیوه‌ها در جامعه علمی است (مارتین-مارتین و همکاران، ۲۰۱۸).

آینده تجسم داده‌ها در علم به احتمال زیاد شامل استفاده بیشتر از تجسم‌های تعاملی، واقعیت افزوده (AR) و واقعیت مجازی (VR) برای کاوش داده‌ها، و استفاده از هوش مصنوعی برای تولید خودکار تجسم‌های بهینه خواهد بود؛ تجسم‌های تعاملی به خوانندگان اجازه می‌دهند تا داده‌ها را خودشان کاوش کنند و به پرسش‌های خاص خود پاسخ دهند، که می‌تواند درک عمیق‌تری از یافته‌ها ایجاد کند؛ AR و VR پتانسیل ایجاد تجربیات غوطه‌ورکننده برای کاوش مجموعه‌داده‌های سه‌بعدی یا پیچیده را دارند؛ و هوش مصنوعی می‌تواند به محققان در انتخاب بهترین نوع تجسم برای داده‌هایشان و حتی ایجاد خودکار نمودارها با حداقل تلاش کمک کند، این پیشرفت‌ها پتانسیل دگرگونی نحوه تعامل ما با داده‌های علمی را دارند (دونگ و همکاران، ۲۰۱۹).

در نهایت، هدف از تجسم داده‌ها در تحقیقات علمی این است که یافته‌ها را قابل فهم‌تر، به یاد ماندنی‌تر، و تاثیرگذارتر سازد؛ یک تجسم خوب نه تنها اعداد را به تصویر می‌کشد، بلکه داستانی را روایت می‌کند – داستان کشف، الگوها، و پیامدهای تحقیق؛ محققانی که در مهارت‌های تجسم داده سرمایه‌گذاری می‌کنند، نه تنها توانایی خود را در برقراری ارتباط موثر یافته‌هایشان افزایش می‌دهند، بلکه به پیشرفت کلی حوزه خود نیز کمک می‌کنند، زیرا دانش به طور موثرتری منتشر و جذب می‌شود، بنابراین، تجسم موثر داده‌ها باید به عنوان یک جزء جدایی‌ناپذیر از فرآیند تحقیق علمی مدرن در نظر گرفته شود و نه صرفاً یک افزودنی اختیاری (بوومن و کینان، ۲۰۱۸).

توسعه مهارت‌های تجسم داده نیازمند تمرین و یادگیری مداوم است؛ مطالعه نمونه‌های خوب و بد تجسم در مقالات منتشر شده، شرکت در کارگاه‌های آموزشی، و آزمایش با ابزارهای مختلف می‌تواند به محققان کمک کند تا در این زمینه پیشرفت کنند، همچنین، دریافت بازخورد از همکاران در مورد تجسم‌های تولید شده می‌تواند به شناسایی نقاط ضعف و بهبود کیفیت آن‌ها کمک کند، جامعه علمی باید اهمیت تجسم داده‌ها را به رسمیت شناخته و منابع و آموزش‌های لازم را برای حمایت از محققان در توسعه این مهارت‌های حیاتی فراهم کند (پتوسی و سیفاکی، ۲۰۲۰).تأثیر تجسم داده‌ها بر دسترسی‌پذیری اطلاعات علمی نیز قابل توجه است؛ تجسم‌های خوب می‌توانند موانع زبانی و فرهنگی را کاهش دهند، زیرا اطلاعات بصری اغلب جهانی‌تر از متن هستند؛ یک نمودار واضح می‌تواند به سرعت توسط خوانندگانی از زمینه‌ها یا زبان‌های مختلف درک شود، در حالی که متن ممکن است نیاز به ترجمه یا تفسیر داشته باشد، این امر به ویژه در زمینه‌های تحقیقاتی بین‌المللی که همکاری و انتشار دانش در سراسر جهان اهمیت دارد، حیاتی است؛ بنابراین، تجسم داده‌ها ابزاری قدرتمند برای ترویج دسترسی آزاد به دانش و تسهیل همکاری‌های بین‌المللی است (بلی و همکاران، ۲۰۲۰).

علاوه بر مقالات سنتی، تجسم داده‌ها نقش مهمی در سایر اشکال ارتباطات علمی مانند پوسترها، ارائه‌ها، و خلاصه‌های اجرایی ایفا می‌کند؛ در این فرمت‌ها که فضا و زمان اغلب محدود است، توانایی انتقال اطلاعات پیچیده به صورت بصری و موجز بسیار ارزشمند است؛ یک پوستر کنفرانس با نمودارها و گراف‌های واضح می‌تواند توجه شرکت‌کنندگان را جلب کرده و بحث و گفتگو را تسهیل کند؛ یک ارائه با اسلایدهای بصری جذاب می‌تواند پیام اصلی را به طور موثرتری به مخاطب منتقل کند؛ و یک خلاصه اجرایی با اینفوگرافیک‌های کلیدی می‌تواند یافته‌های اصلی را برای سیاست‌گذاران یا مدیران برجسته سازد، این نشان می‌دهد که مهارت‌های تجسم داده در سراسر طیف فعالیت‌های علمی کاربرد دارند (اسبورن و هلند، ۲۰۱۹).با افزایش حجم و پیچیدگی داده‌ها در بسیاری از زمینه‌های علمی، نیاز به تجسم‌های پیشرفته‌تر و نوآورانه‌تر نیز افزایش می‌یابد؛ مجموعه‌داده‌های بزرگ (Big Data) نیازمند رویکردهای تجسمی مقیاس‌پذیر هستند که بتوانند الگوها را در میان میلیون‌ها یا میلیاردها نقطه داده آشکار کنند؛ داده‌های شبکه‌ای (network data) نیازمند نمودارهای شبکه‌ای موثر برای نمایش روابط پیچیده هستند؛ و داده‌های چندبعدی ممکن است نیاز به تکنیک‌های کاهش ابعاد و تجسم در فضاهای دو یا سه‌بعدی داشته باشند، توسعه و استفاده از این تکنیک‌های تجسم پیشرفته یک حوزه فعال تحقیقاتی است که به طور مداوم مرزهای آنچه را که می‌توان به صورت بصری از داده‌ها آموخت، گسترش می‌دهد (ژا و همکاران، ۲۰۱۹).

استفاده از تجسم داده‌ها همچنین می‌تواند به شناسایی و تصحیح خطاها یا ناهماهنگی‌ها در داده‌ها کمک کند؛ نمودارهای اکتشافی می‌توانند به سرعت نقاط پرت غیرمعمول، مقادیر گم شده (missing values) به صورت سیستماتیک، یا الگوهای غیرمنتظره‌ای را که ممکن است نشان‌دهنده مشکلات در جمع‌آوری یا ثبت داده‌ها باشند، آشکار سازند، قبل از انجام تحلیل‌های نهایی، بررسی دقیق داده‌ها از طریق تجسم می‌تواند به اطمینان از کیفیت داده‌ها و اعتبار نتایج کمک کند، این مرحله اغلب به عنوان بخشی از فرآیند “پاکسازی داده” یا “آماده‌سازی داده” در نظر گرفته می‌شود و تجسم یک ابزار ضروری در این فرآیند است (ماسیک، ۲۰۲۲).

در زمینه ارزیابی تحقیقات، تجسم داده‌ها نیز کاربردهایی دارد؛ برای مثال، می‌توان از نمودارها برای نمایش الگوهای استنادی بین مقالات، شناسایی مقالات تاثیرگذار، یا بررسی روند انتشار در یک حوزه خاص استفاده کرد، نقشه‌های علمی (science maps) که روابط بین حوزه‌های مختلف تحقیق را بر اساس استنادها یا کلمات کلیدی نشان می‌دهند، ابزارهای قدرتمندی برای درک ساختار و پویایی علم هستند، این نوع تجسم‌ها می‌توانند به محققان، مدیران دانشگاهی، و سیاست‌گذاران کمک کنند تا چشم‌انداز تحقیقاتی را درک کرده و تصمیمات آگاهانه‌تری در مورد سرمایه‌گذاری‌ها و اولویت‌ها اتخاذ کنند (ماسیک، ۲۰۲۲).

یکی دیگر از کاربردهای مهم تجسم داده‌ها در ارتباط با داده‌های باز (open data) است؛ با افزایش دسترسی به مجموعه‌داده‌های عمومی، توانایی تجسم این داده‌ها برای کشف بینش‌ها و برقراری ارتباط آن‌ها با مخاطبان گسترده‌تر اهمیت فزاینده‌ای می‌یابد، تجسم‌های داده باز می‌توانند به شهروندان، روزنامه‌نگاران، و سایر ذینفعان کمک کنند تا داده‌های پیچیده را درک کرده و از آن‌ها برای آگاهی از مسائل اجتماعی، اقتصادی، یا زیست‌محیطی استفاده کنند، این امر به دموکراتیک شدن دسترسی به اطلاعات و ترویج شفافیت کمک می‌کند (مارتین-مارتین و همکاران، ۲۰۱۸).

اهمیت تجسم داده‌ها در زمینه نوآوری و ارتباط علم با صنعت نیز قابل توجه است؛ شرکت‌ها و سازمان‌ها به طور فزاینده‌ای از داده‌ها برای تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند و توانایی برقراری ارتباط بینش‌های مبتنی بر داده از طریق تجسم‌های واضح و متقاعدکننده برای موفقیت در این محیط حیاتی است، محققانی که می‌توانند یافته‌های خود را به گونه‌ای تجسم کنند که برای مخاطبان غیرآکادمیک مانند مدیران کسب و کار یا مهندسان قابل فهم باشد، شانس بیشتری برای دیدن کاربرد عملی تحقیقات خود و ایجاد تاثیر در خارج از محیط دانشگاهی دارند (مک‌مانوس و همکاران، ۲۰۲۱).

تجسم داده‌ها همچنین می‌تواند به بهبود فرآیند داوری همتا (peer review) کمک کند؛ داوران مقالات اغلب حجم زیادی از اطلاعات را در زمان محدود بررسی می‌کنند و تجسم‌های داده با کیفیت بالا می‌توانند به آن‌ها کمک کنند تا یافته‌های کلیدی را به سرعت درک کرده و اعتبار تحلیل‌ها را ارزیابی کنند، نمودارهایی که به وضوح داده‌های خام، نتایج تحلیل‌ها، و روابط بین متغیرها را نشان می‌دهند، فرآیند داوری را کارآمدتر و موثرتر می‌سازند و به شناسایی نقاط قوت و ضعف تحقیق کمک می‌کنند، بنابراین، سرمایه‌گذاری در تجسم داده‌ها نه تنها به نفع نویسندگان، بلکه به نفع کل جامعه علمی است (پتوسی و سیفاکی، ۲۰۲۰).

در نهایت، موفقیت در به حداکثر رساندن تاثیر تحقیقات علمی از طریق تجسم موثر داده‌ها نیازمند یک رویکرد جامع است که شامل توسعه مهارت‌های فنی، درک اصول طراحی بصری، رعایت ملاحظات اخلاقی، و استفاده از ابزارهای مناسب است؛ تجسم داده‌ها یک مهارت اساسی برای محققان در تمام زمینه‌ها است و باید به عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از آموزش علمی در نظر گرفته شود؛ با تسلط بر این مهارت، محققان می‌توانند اطمینان حاصل کنند که یافته‌های ارزشمند آن‌ها به طور موثر به مخاطبان مورد نظر می‌رسند، دانش را پیش می‌برند، و تاثیر مثبتی بر جهان می‌گذارند (فورچوناتو و همکاران، ۲۰۱۸).