۱) تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر شکل‌گیری هویت جوانان

بیان مسأله:
با گسترش استفاده از شبکه‌های اجتماعی، فرآیند هویت‌یابی جوانان دچار تغییرات بنیادین شده است. جوانان امروز، بخش زیادی از تعاملات اجتماعی و فرهنگی خود را در فضای مجازی تجربه می‌کنند. این مسئله می‌تواند به شکل‌گیری هویت‌های چندگانه یا حتی هویت‌های مجازی منجر شود.

اگرچه شبکه‌های اجتماعی فرصت‌هایی برای بروز خلاقیت و دسترسی به اطلاعات فراهم کرده‌اند، اما هم‌زمان نگرانی‌هایی مانند اعتیاد به اینترنت، تأثیر منفی مقایسه‌های اجتماعی و تضعیف روابط واقعی نیز مطرح است. این عوامل می‌توانند بر شکل‌گیری هویت اجتماعی و فردی جوانان اثرات عمیق بگذارند.

بنابراین، مطالعه جامعه‌شناختی درباره چگونگی تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر فرایند هویت‌یابی جوانان، به‌ویژه در بستر فرهنگ ایرانی، ضرورت دارد و می‌تواند به سیاست‌گذاری‌های فرهنگی و اجتماعی در حوزه جوانان کمک کند.


۲) مهاجرت نخبگان و پیامدهای اجتماعی آن

بیان مسأله:
پدیده مهاجرت نخبگان یکی از مسائل مهم جوامع در حال توسعه، از جمله ایران است. هر ساله تعداد زیادی از متخصصان و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی برای دستیابی به فرصت‌های بهتر شغلی و علمی، کشور را ترک می‌کنند. این روند پیامدهای گسترده‌ای در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دارد.

از منظر جامعه‌شناسی، مهاجرت نخبگان می‌تواند منجر به تضعیف سرمایه اجتماعی، کاهش اعتماد عمومی به نظام آموزشی و ایجاد شکاف‌های طبقاتی شود. همچنین، از دست دادن نیروهای متخصص، توسعه علمی و فناوری کشور را با چالش جدی مواجه می‌کند.

بنابراین، بررسی علل اجتماعی-فرهنگی مهاجرت نخبگان و تحلیل پیامدهای آن، به شناسایی راهکارهایی برای کاهش این روند و حفظ سرمایه انسانی در کشور کمک خواهد کرد.


۳) تغییر ساختار خانواده در جوامع شهری

بیان مسأله:
در دهه‌های اخیر، ساختار خانواده در جوامع شهری دستخوش تحولات جدی شده است. کاهش نرخ ازدواج، افزایش طلاق، رشد خانواده‌های تک‌والدی و گسترش سبک‌های زندگی فردگرایانه از جمله تغییراتی است که خانواده سنتی را با چالش مواجه کرده است.

این تحولات نه تنها روابط بین اعضای خانواده را تغییر داده، بلکه بر فرآیند جامعه‌پذیری کودکان، حمایت اجتماعی سالمندان و الگوهای جنسیتی نیز تأثیر گذاشته است. خانواده که در گذشته اصلی‌ترین نهاد اجتماعی‌ساز بود، امروز کارکردهای خود را به میزان قابل توجهی از دست داده است.

از این رو، مطالعه جامعه‌شناختی درباره تغییر ساختار خانواده و پیامدهای آن برای جامعه شهری، می‌تواند به سیاست‌گذاران اجتماعی در تدوین برنامه‌های حمایتی و فرهنگی کمک کند.


۴) تأثیر سبک زندگی مدرن بر سلامت روان و اجتماعی

بیان مسأله:
گسترش زندگی شهری و صنعتی شدن، سبک زندگی افراد را به شدت تغییر داده است. مصرف‌گرایی، کم‌تحرکی، استرس ناشی از رقابت‌های شغلی و افزایش وابستگی به فناوری، از ویژگی‌های بارز سبک زندگی مدرن است که پیامدهای اجتماعی و روانی زیادی به دنبال دارد.

تحقیقات نشان می‌دهد که استرس، اضطراب، افسردگی و کاهش کیفیت روابط اجتماعی از پیامدهای رایج سبک زندگی مدرن است. علاوه بر این، فاصله گرفتن از سبک‌های زندگی سنتی و معنوی می‌تواند به بروز بحران هویت در میان افراد منجر شود.

بر این اساس، ضرورت دارد جامعه‌شناسان به بررسی ابعاد مختلف سبک زندگی مدرن و تأثیر آن بر سلامت روانی-اجتماعی افراد پرداخته و راهکارهایی برای کاهش آسیب‌های ناشی از آن ارائه دهند.


۵) شکاف دیجیتال و نابرابری‌های اجتماعی

بیان مسأله:
با گسترش فناوری‌های نوین و اینترنت، دسترسی به اطلاعات به یکی از مهم‌ترین عوامل نابرابری اجتماعی تبدیل شده است. شکاف دیجیتال بین گروه‌های مختلف جامعه، به‌ویژه بین شهر و روستا یا طبقات اقتصادی متفاوت، موجب افزایش فاصله طبقاتی شده است.

افرادی که دسترسی محدود به اینترنت و مهارت‌های دیجیتال دارند، از بسیاری از فرصت‌های آموزشی، شغلی و اجتماعی محروم می‌مانند. این موضوع می‌تواند به بازتولید فقر و افزایش نابرابری اجتماعی در جامعه بینجامد.

از این رو، مطالعه جامعه‌شناختی در زمینه شکاف دیجیتال و پیامدهای آن، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه، ضرورتی اساسی است و می‌تواند مبنای سیاست‌گذاری‌های آموزشی و فناوری قرار گیرد.


۱) فرسودگی شغلی پرستاران در دوران پساکرونا

بیان مسأله:
پرستاران به عنوان خط مقدم نظام سلامت، بیشترین بار کاری و روانی را در بحران همه‌گیری کرونا متحمل شدند. فشار کاری بیش از حد، کمبود نیروی انسانی، تماس مستقیم با بیماران مبتلا و نگرانی از انتقال بیماری به خانواده‌ها، از عوامل اصلی ایجاد فرسودگی شغلی در آنان بوده است. حتی با کاهش نسبی بحران کرونا، اثرات روانی و جسمی ناشی از این تجربه همچنان در پرستاران باقی مانده است.

مطالعات نشان می‌دهند که فرسودگی شغلی باعث کاهش کیفیت مراقبت از بیمار، افزایش خطاهای پرستاری و کاهش رضایت شغلی می‌شود. در نتیجه، احتمال ترک شغل و مهاجرت پرستاران افزایش می‌یابد که این امر خود به کمبود بیشتر نیروی پرستاری منجر خواهد شد.

بنابراین، بررسی عمیق عوامل مؤثر بر فرسودگی شغلی پرستاران در دوران پساکرونا و طراحی راهکارهای مدیریتی و حمایتی برای کاهش آن، ضرورتی انکارناپذیر است. این موضوع می‌تواند به بهبود سلامت روان پرستاران و ارتقاء کیفیت خدمات پرستاری منجر شود.


۲) نقش پرستاران در مراقبت از بیماران سالمند در جوامع در حال سالمند شدن

بیان مسأله:
با افزایش امید به زندگی و کاهش نرخ تولد، جمعیت جهان به سمت سالمندی حرکت می‌کند. در ایران نیز پیش‌بینی می‌شود تا سال ۱۴۳۰ بخش بزرگی از جمعیت کشور را سالمندان تشکیل دهند. این تغییر ساختار جمعیتی، نظام سلامت و پرستاری را با چالش‌های جدیدی مواجه کرده است.

سالمندان به علت وجود بیماری‌های مزمن مانند دیابت، فشار خون و زوال عقل نیازمند مراقبت‌های پرستاری مستمر و تخصصی هستند. این مسئله فشار کاری پرستاران را افزایش داده و در عین حال لزوم ارتقاء مهارت‌های آنان در حوزه پرستاری سالمندی را دوچندان می‌سازد.

بنابراین، بررسی نقش پرستاران در مدیریت مراقبت‌های سالمندان، طراحی پروتکل‌های بهینه مراقبتی و آموزش‌های تخصصی برای مواجهه با نیازهای این گروه سنی، یکی از اولویت‌های پژوهشی پرستاری محسوب می‌شود.


۳) تأثیر مراقبت‌های پرستاری مبتنی بر هوش مصنوعی بر بهبود کیفیت درمان

بیان مسأله:
تحولات فناوری در سال‌های اخیر، به ویژه در حوزه هوش مصنوعی، فرصت‌های جدیدی را برای بهبود مراقبت‌های پرستاری فراهم کرده است. سیستم‌های هوشمند می‌توانند در پیش‌بینی وضعیت بیماران، پایش علائم حیاتی و هشداردهی زودهنگام به پرستاران نقش‌آفرین باشند.

با این حال، ادغام فناوری‌های هوش مصنوعی در عمل پرستاری با چالش‌هایی مواجه است. از جمله نگرانی درباره جایگزینی پرستاران انسانی، مسائل اخلاقی و محرمانگی داده‌های بیماران و همچنین نیاز به آموزش پرستاران برای کار با این ابزارها.

به همین دلیل، بررسی میزان اثربخشی هوش مصنوعی در افزایش کیفیت مراقبت‌های پرستاری و نحوه تعامل انسان-ماشین در محیط‌های بالینی، یکی از موضوعات مهم و نوین پژوهشی در پرستاری محسوب می‌شود.


۴) سلامت روان پرستاران شاغل در بخش‌های ویژه (ICU و CCU)

بیان مسأله:
پرستاران شاغل در بخش‌های ویژه از جمله ICU و CCU به دلیل ماهیت حساس کار خود، با بیماران بحرانی و مرگ‌ومیر بالایی مواجه هستند. این شرایط منجر به بروز استرس شدید، اضطراب و حتی اختلال استرس پس از سانحه در پرستاران می‌شود.

وجود فشار روانی مداوم در این پرستاران نه تنها به سلامت شخصی آنان آسیب می‌زند، بلکه باعث کاهش تمرکز، افزایش خطای بالینی و در نهایت تهدید جان بیماران می‌شود. با این حال، مداخلات روانی و حمایتی در محیط‌های بیمارستانی کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند.

لذا انجام پژوهش‌هایی برای شناسایی عوامل مؤثر بر سلامت روان پرستاران ICU و CCU و طراحی مداخلات حمایتی، یکی از ضروری‌ترین نیازهای نظام سلامت به شمار می‌رود.


۵) نقش پرستاران در مدیریت درد بیماران سرطانی

بیان مسأله:
مدیریت درد یکی از اساسی‌ترین چالش‌های مراقبتی در بیماران مبتلا به سرطان است. علی‌رغم پیشرفت‌های پزشکی در زمینه داروهای ضد درد، بسیاری از بیماران هنوز از دردهای شدید و مزمن رنج می‌برند که کیفیت زندگی آنان را به شدت کاهش می‌دهد.

پرستاران به عنوان نزدیک‌ترین اعضای تیم درمان به بیماران، نقش کلیدی در پایش، شناسایی و مدیریت درد ایفا می‌کنند. با این حال، گاهی فقدان دانش کافی درباره داروهای ضد درد یا نگرانی از عوارض دارویی موجب می‌شود که مدیریت درد به شکل مطلوب انجام نشود.

بر این اساس، بررسی نقش پرستاران در مدیریت درد بیماران سرطانی، شناسایی موانع موجود و طراحی مداخلات آموزشی و بالینی برای بهبود عملکرد پرستاری، اهمیت ویژه‌ای دارد و می‌تواند به ارتقای کیفیت زندگی بیماران کمک کند.

عنوان: نمونه بیان مسأله در نگارش پروپوزال مهندسی پزشکی (گرایش بیوالکتریک)
بیان مسأله:
با توسعه فناوری‌های نوین در حوزه تشخیص و درمان بیماری‌ها، استفاده از سیستم‌های هوش مصنوعی و پردازش سیگنال‌های زیستی در مهندسی پزشکی اهمیت ویژه‌ای یافته است. یکی از چالش‌های اصلی در این زمینه، بهبود دقت الگوریتم‌های پردازش سیگنال الکتروکاردیوگرام (ECG) برای تشخیص زودهنگام بیماری‌های قلبی است. در بسیاری از موارد، نویز محیطی، تغییرپذیری بین بیماران و ضعف در مدل‌سازی الگوریتمی منجر به کاهش دقت می‌شود. از این‌رو، طراحی و توسعه الگوریتم‌های پیشرفته پردازش سیگنال‌های زیستی، می‌تواند به عنوان راهکاری برای ارتقای دقت و سرعت تشخیص در سیستم‌های بیوالکتریک مورد بررسی قرار گیرد.


عنوان: نمونه بیان مسأله در نگارش پروپوزال مهندسی پزشکی (گرایش بیومکانیک)
بیان مسأله:
رشد آسیب‌های اسکلتی–عضلانی در اثر سبک زندگی کم‌تحرک و حوادث شغلی یا ورزشی، نیاز به طراحی تجهیزات و پروتزهای بیومکانیکی پیشرفته را افزایش داده است. یکی از مشکلات اساسی در این حوزه، بهینه‌سازی طراحی پروتزهای اندام تحتانی با در نظر گرفتن سازگاری بیومکانیکی و کاهش فشارهای غیرطبیعی بر مفاصل است. بسیاری از پروتزهای موجود، علی‌رغم کارایی نسبی، به دلیل عدم انطباق کامل با ویژگی‌های بیومکانیکی بدن، موجب بروز درد و اختلالات حرکتی می‌شوند. بنابراین پژوهش در زمینه طراحی و تحلیل پروتزهای هوشمند و کارآمد می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی بیماران کمک شایانی نماید.


 نمونه بیان مسأله در نگارش پروپوزال مهندسی پزشکی (گرایش بیومتریال)
بیان مسأله:
استفاده از مواد زیستی در ساخت ایمپلنت‌ها و ابزارهای پزشکی به یکی از موضوعات اصلی مهندسی پزشکی تبدیل شده است. چالش مهم در این زمینه، یافتن بیومتریال‌هایی است که علاوه بر داشتن سازگاری زیستی مناسب، مقاومت مکانیکی و دوام کافی در بدن را نیز دارا باشند. بسیاری از ایمپلنت‌های فلزی یا پلیمری موجود، با گذشت زمان دچار خوردگی یا واکنش‌های التهابی می‌شوند و کارایی خود را از دست می‌دهند. بنابراین، پژوهش در زمینه توسعه بیومتریال‌های نوین با ویژگی‌های ضدالتهابی و زیست‌سازگاری بالا می‌تواند تحولی در درمان بیماران و افزایش عمر ایمپلنت‌ها ایجاد کند.


نمونه بیان مسأله در نگارش پروپوزال مهندسی پزشکی (گرایش مهندسی بافت)
بیان مسأله:
یکی از چالش‌های بزرگ پزشکی مدرن، درمان آسیب‌ها و بیماری‌هایی است که منجر به از بین رفتن یا اختلال در عملکرد بافت‌های حیاتی می‌شوند. پیوند بافت یا عضو، اگرچه راهکاری متداول است، اما به دلیل کمبود اهداکننده، احتمال پس‌زدگی و هزینه‌های بالا محدودیت‌های جدی دارد. مهندسی بافت با بهره‌گیری از سلول‌های بنیادی و داربست‌های زیستی، راهکاری نوین برای بازسازی بافت‌های آسیب‌دیده فراهم کرده است. با این حال، همچنان مشکلاتی مانند انتخاب مناسب داربست‌ها و بهبود vascularization در بافت‌های بازسازی‌شده مطرح است. پژوهش در این حوزه می‌تواند راه‌حل‌های نوینی برای ارتقای کیفیت زندگی بیماران ارائه دهد.


عنوان: نمونه بیان مسأله در نگارش پروپوزال مهندسی پزشکی (گرایش توانبخشی) 
بیان مسأله:
افزایش تعداد بیماران دچار ناتوانی‌های جسمی ناشی از تصادفات، بیماری‌های نورولوژیک و سالمندی، ضرورت توسعه فناوری‌های توانبخشی نوین را آشکار ساخته است. بسیاری از دستگاه‌های توانبخشی موجود، به دلیل عدم انعطاف‌پذیری کافی و هزینه‌های بالا، پاسخگوی نیاز همه بیماران نیستند. یکی از مشکلات اساسی در این حوزه، طراحی سیستم‌های رباتیک توانبخشی هوشمند است که بتوانند متناسب با نیاز هر فرد تنظیم شوند و بازتوانی حرکتی را به صورت تدریجی و مؤثر فراهم کنند. پژوهش در این زمینه می‌تواند نقش بسزایی در ارتقای کیفیت زندگی بیماران و کاهش هزینه‌های درمانی ایفا نماید.