برای دریافت مشاوره و خدمات سفارش نگارش پروپوزال و پایان نامه می توانید با موسسه ماد دانش پژوهان تماس حاصل فرمایید:
شماره تماس:
ارسال پیام واتساپ:
بیان مسأله:
با پیشرفت سریع هوش مصنوعی، پرسشهای اخلاقی و فلسفی درباره حدود و کارکردهای آن بهطور جدی مطرح شده است. ماشینهایی که توانایی تصمیمگیری دارند، تا چه حد میتوانند مسئولیت اخلاقی داشته باشند؟ اگر یک سامانه هوش مصنوعی در تشخیص پزشکی یا رانندگی خودکار خطا کند، مسئولیت اخلاقی و حقوقی آن متوجه چه کسی خواهد بود؟
این مسئله، مرزهای سنتی میان عامل اخلاقی (انسان) و ابزار (ماشین) را به چالش میکشد. بسیاری از فیلسوفان اخلاق بر این باورند که نسبت دادن عاملیت اخلاقی به هوش مصنوعی میتواند بنیانهای مسئولیتپذیری را متزلزل کند، در حالی که گروهی دیگر معتقدند باید مفاهیم اخلاقی جدیدی برای این فناوریها ابداع کرد.
بنابراین، پژوهش فلسفی درباره اخلاق هوش مصنوعی نه تنها ضرورتی نظری است، بلکه پیامدهای عملی برای سیاستگذاری، حقوق و آینده زندگی اجتماعی دارد.
بیان مسأله:
یکی از دغدغههای اساسی فلسفه معاصر، بحران معنا در جهان پستمدرن است. فروپاشی روایتهای کلان و نسبیگرایی معرفتی موجب شده بسیاری از انسانها در یافتن معنای زندگی و ارزشهای پایدار با مشکل روبهرو شوند. این بحران در زندگی فردی و اجتماعی بازتابهای گستردهای دارد، از افزایش افسردگی و بیمعنایی گرفته تا رشد جنبشهای افراطی و معنویتهای کاذب.
فیلسوفانی چون نیچه، هایدگر و ویتگنشتاین هر یک از منظری به مسئله معنا پرداختهاند، اما در جهان معاصر نیاز به بازخوانی این دیدگاهها و ارائه پاسخهای تازه بیش از پیش احساس میشود. پرسش اصلی این است که آیا میتوان در شرایط پستمدرن همچنان به نوعی معنا یا ارزش جهانشمول پایبند بود؟
مطالعه فلسفی بحران معنا میتواند به بازاندیشی در اخلاق، دین، سیاست و هنر منجر شود و افقهای تازهای برای بازسازی هویت انسانی در جهان امروز بگشاید.
بیان مسأله:
مسئله آگاهی همچنان یکی از چالشهای بزرگ فلسفه ذهن است. با وجود پیشرفتهای علوم اعصاب، هنوز روشن نیست که تجربههای ذهنی چگونه از فرآیندهای فیزیکی مغز پدید میآیند. این همان «شکاف تبیینی» (explanatory gap) است که فیلسوفانی چون دیوید چالمرز بر آن تأکید دارند.
اگر آگاهی را نتوان به فرایندهای فیزیکی فروکاست، آیا باید به نظریههای دوگانهانگارانه یا حتی دیدگاههای پانسایکیسم (آگاهی بهعنوان ویژگی بنیادی جهان) روی آورد؟ این پرسش پیامدهای عمیقی برای متافیزیک، معرفتشناسی و حتی اخلاق دارد، زیرا تعریف ما از انسان و جایگاهش در جهان به این مسئله وابسته است.
بنابراین، بررسی فلسفی مسئله آگاهی نه تنها جنبه نظری دارد، بلکه در گفتوگو با علوم شناختی، هوش مصنوعی و روانشناسی نقشی کلیدی ایفا میکند.
بیان مسأله:
مفهوم عدالت یکی از بنیادیترین مسائل فلسفه سیاسی است که همچنان موضوع بحث در جهان معاصر محسوب میشود. نابرابریهای اقتصادی، بحران مهاجرت، تغییرات اقلیمی و تبعیضهای جنسیتی و نژادی، پرسشهای تازهای درباره ماهیت عدالت اجتماعی برانگیختهاند.
جان رالز با نظریه «عدالت بهمثابه انصاف» چارچوبی نوین ارائه کرد، اما فیلسوفانی مانند نانسی فریزر و آمارتیاسن نشان دادند که ابعاد فرهنگی و قابلیتهای انسانی نیز باید در تعریف عدالت لحاظ شود. امروز پرسش این است که عدالت در شرایط جهانیشدن و پیچیدگیهای فرهنگی-سیاسی چه معنایی دارد؟
بررسی فلسفی عدالت اجتماعی میتواند مبنایی برای سیاستگذاریهای نوین در عرصههای اقتصادی، آموزشی و زیستمحیطی فراهم آورد و راهی برای پاسخگویی به چالشهای روز باشد.
بیان مسأله:
رابطه علم و دین یکی از مسائل دیرینه فلسفه است که در جهان معاصر ابعاد تازهای یافته است. با رشد علوم طبیعی و فناوری، بسیاری از باورهای سنتی دینی با پرسشهای تازه روبهرو شدهاند. از سوی دیگر، دین همچنان برای بسیاری از انسانها منبع معنا و اخلاق باقی مانده است.
تنش میان علم و دین در حوزههایی مانند زیستفناوری، نظریه تکامل و کیهانشناسی نمود بیشتری یافته است. برخی دیدگاهها بر تعارض ذاتی این دو حوزه تأکید دارند، در حالی که گروهی دیگر به همافزایی و گفتوگوی میان آنها باور دارند.
از اینرو، تحلیل فلسفی نسبت میان علم و دین میتواند به روشن شدن مرزهای معرفتی، رفع سوءتفاهمها و ایجاد گفتوگوی سازنده میان این دو عرصه کمک کند و راهکارهایی برای زیست معنادار در جهان مدرن ارائه دهد.
بیان مسأله:
با گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی، فرآیند هویتیابی جوانان دچار تغییرات بنیادین شده است. جوانان امروز، بخش زیادی از تعاملات اجتماعی و فرهنگی خود را در فضای مجازی تجربه میکنند. این مسئله میتواند به شکلگیری هویتهای چندگانه یا حتی هویتهای مجازی منجر شود.
اگرچه شبکههای اجتماعی فرصتهایی برای بروز خلاقیت و دسترسی به اطلاعات فراهم کردهاند، اما همزمان نگرانیهایی مانند اعتیاد به اینترنت، تأثیر منفی مقایسههای اجتماعی و تضعیف روابط واقعی نیز مطرح است. این عوامل میتوانند بر شکلگیری هویت اجتماعی و فردی جوانان اثرات عمیق بگذارند.
بنابراین، مطالعه جامعهشناختی درباره چگونگی تأثیر شبکههای اجتماعی بر فرایند هویتیابی جوانان، بهویژه در بستر فرهنگ ایرانی، ضرورت دارد و میتواند به سیاستگذاریهای فرهنگی و اجتماعی در حوزه جوانان کمک کند.
بیان مسأله:
پدیده مهاجرت نخبگان یکی از مسائل مهم جوامع در حال توسعه، از جمله ایران است. هر ساله تعداد زیادی از متخصصان و فارغالتحصیلان دانشگاهی برای دستیابی به فرصتهای بهتر شغلی و علمی، کشور را ترک میکنند. این روند پیامدهای گستردهای در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دارد.
از منظر جامعهشناسی، مهاجرت نخبگان میتواند منجر به تضعیف سرمایه اجتماعی، کاهش اعتماد عمومی به نظام آموزشی و ایجاد شکافهای طبقاتی شود. همچنین، از دست دادن نیروهای متخصص، توسعه علمی و فناوری کشور را با چالش جدی مواجه میکند.
بنابراین، بررسی علل اجتماعی-فرهنگی مهاجرت نخبگان و تحلیل پیامدهای آن، به شناسایی راهکارهایی برای کاهش این روند و حفظ سرمایه انسانی در کشور کمک خواهد کرد.
بیان مسأله:
در دهههای اخیر، ساختار خانواده در جوامع شهری دستخوش تحولات جدی شده است. کاهش نرخ ازدواج، افزایش طلاق، رشد خانوادههای تکوالدی و گسترش سبکهای زندگی فردگرایانه از جمله تغییراتی است که خانواده سنتی را با چالش مواجه کرده است.
این تحولات نه تنها روابط بین اعضای خانواده را تغییر داده، بلکه بر فرآیند جامعهپذیری کودکان، حمایت اجتماعی سالمندان و الگوهای جنسیتی نیز تأثیر گذاشته است. خانواده که در گذشته اصلیترین نهاد اجتماعیساز بود، امروز کارکردهای خود را به میزان قابل توجهی از دست داده است.
از این رو، مطالعه جامعهشناختی درباره تغییر ساختار خانواده و پیامدهای آن برای جامعه شهری، میتواند به سیاستگذاران اجتماعی در تدوین برنامههای حمایتی و فرهنگی کمک کند.
بیان مسأله:
گسترش زندگی شهری و صنعتی شدن، سبک زندگی افراد را به شدت تغییر داده است. مصرفگرایی، کمتحرکی، استرس ناشی از رقابتهای شغلی و افزایش وابستگی به فناوری، از ویژگیهای بارز سبک زندگی مدرن است که پیامدهای اجتماعی و روانی زیادی به دنبال دارد.
تحقیقات نشان میدهد که استرس، اضطراب، افسردگی و کاهش کیفیت روابط اجتماعی از پیامدهای رایج سبک زندگی مدرن است. علاوه بر این، فاصله گرفتن از سبکهای زندگی سنتی و معنوی میتواند به بروز بحران هویت در میان افراد منجر شود.
بر این اساس، ضرورت دارد جامعهشناسان به بررسی ابعاد مختلف سبک زندگی مدرن و تأثیر آن بر سلامت روانی-اجتماعی افراد پرداخته و راهکارهایی برای کاهش آسیبهای ناشی از آن ارائه دهند.
بیان مسأله:
با گسترش فناوریهای نوین و اینترنت، دسترسی به اطلاعات به یکی از مهمترین عوامل نابرابری اجتماعی تبدیل شده است. شکاف دیجیتال بین گروههای مختلف جامعه، بهویژه بین شهر و روستا یا طبقات اقتصادی متفاوت، موجب افزایش فاصله طبقاتی شده است.
افرادی که دسترسی محدود به اینترنت و مهارتهای دیجیتال دارند، از بسیاری از فرصتهای آموزشی، شغلی و اجتماعی محروم میمانند. این موضوع میتواند به بازتولید فقر و افزایش نابرابری اجتماعی در جامعه بینجامد.
از این رو، مطالعه جامعهشناختی در زمینه شکاف دیجیتال و پیامدهای آن، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، ضرورتی اساسی است و میتواند مبنای سیاستگذاریهای آموزشی و فناوری قرار گیرد.